به گزارش ندای وارنا؛ سینمای مذهبی گونه ای از آثار سینمایی است که به دو صورت سینمای مذهبی و سینمای تاریخی_مذهبی در عرصه تولید فعالیت می کند گونه اول به کلیت مذهب اعم از شخصیتهای مذهبی قصه ها باورها سوالات و تردید ها می پردازد و در گونه دوم روایت بیوگرافی از شخصیت ها یا مقطعی از تاریخ مذهب را به تصویر می کشد.
این گونه سینمایی در همه جای دنیا رایج است و هنرمندان از مذاهب و ملیت های مختلف اقدام به ساخت و تولید آثاری بیشمار کردهاند اما آثار داخلی در ژانر فوق آثاری است کم تعداد و عموماً کم اثر در نزد مخاطب مگر چند مورد استثنا که بیشتر در بخش سریالسازی به موفقیتهایی نائل شدهاند تا آثار سینمایی و فروش گیشه.
در سینمای قبل از انقلاب توجه خاصی به این گونه سینمایی نشده است و به جز چند فیلم که انگشتشمار هم هستند (یوسف و زلیخا و..)تولید خاصی صورت نگرفته که آنها هم به لحاظ هنری در رتبه های نازلی قرار می گیرند.
کلیت و اساس سینمای مذهبی مربوط به فعالیت سینماگران ما بعد از انقلاب می شود که از جمله آنها میتوان به فیلم 《سفیر》 ساخته فریبرز صالح با بازی فرامرز قریبیان اشاره کرد که پیشقراول این عرصه به حساب می آید. اثری که چه در گیشه و چه در بین منتقدین نمونه موفقی نام گرفت. سال ها خبری از این ژانر سینمایی نشد تا اواسط دهه هفتاد و تولید آثاری همچون 《ایوب پیامبر》 از فرج الله سلحشور 《روز واقعه》 با فیلمنامهای از بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی که موفق ترین نمونه دهه ۷۰ در این گونه سینمایی است 《مریم مقدس》 و 《مسافر ری》 از شهریار بحرانی، 《مسیح》 از نادر طالب زاده ، 《مردانانجلس》از فرج الله سلحشور.
تولیدات متاخر این گونه بیشتر و بهتر دیده شد از جمله سریال های 《مختار》داوود میرباقری،《 یوسف پیامبر》فرج الله سلحشور و آثار سینمایی 《محمد(ص)》 ازمجیدمجیدی ،《ملک سلیمان》از شهریار بحرانی.
اما چالش برانگیز ترین اثر تولید شده در این ژانر بی گمان 《رستاخیز 》ساخته احمدرضا درویش می باشد که متاسفانه مجوز اکران نگرفت و فرصت تحولی نو در نوع نگاه به مذهب از مدیوم سینما را در ساختار کلی سینما اعم از هنرمند، مسئول ومخاطب از دست داد.
بیشک نگاه بیوگرافی محتاط گونه به شخصیت های مذهبی تا همیشه جوابگوی نیاز مخاطب امروز سینما که بی وقفه و به صورت آنلاین تعقیب کننده آثار مهم سینمایی جهان است نخواهد بود. حال آنکه این مسئله در بخش فیلمهای مربوط به باورها و اعتقادات مذهبی دردناک تر است و بی که هیچ باوری و اعتقادی به چالش کشیده شود، هیچ سوال تازهای طرح شود صرفاً آثاری در
پوسته احتیاط و اخلاق به خورد مخاطب داده میشود و تقدس گرایی افراطی آفت هنر و هنرمند در این گونه سینمایی شده است. چه بسا که بسیار سوالات و ابهامات در ذهنیت نسل امروز که با تولید آثار غنی به جواب برسد و چه حاصل از تکرار مکررات در ساخت محصولات یکرنگ که نگاه مخاطب را تا مرتبه سریالهایی همچون 《شاید برای شما هم اتفاق بیفتد》 نزول دهد.چالش نه به معنای تایید آثار موهن که نگرشی نو در پس رعایت حقوق مولف و مخاطب را می طلبیم.
《رستاخیز》 با کمی تغییر زاویه در نگاه می توانست نقطه عطفی در گیشه و به لحاظ اقبال عمومی به سمت این گونه سینمایی باشد که به دلایل غیر سینمایی و سختگیرانه تبدیل به فرصتی سوخته در حافظه ی سینمایی ما شد.
اساساً هنر محل بروز انسان و انسانیت و نه جایگاه پیام و مرسوله اخلاقیست.
وقتی بند از پای هنر باز شود و هنرمند آزادانه به دنبال دغدغه اش رود جز انسان و انسانیت چیزی سود نخواهد برد و برندگی از آن مخاطبش و صاحبینش خواهد شد.
چونانکه گرد مُردگی بر سینمای اجتماعی ما پاشیده شده است و این ژانر پر طرفدار اسیر تلخ و خاکستری های باسمهای و ناتورال زدگی راهش را سوای مخاطب به سمت هیچستان برگزیده است.
آنجا که سینما در کنار مخاطب نباشد تنها می ماند.
نحوه نگارش فیلمنامه های مذهبی، نه متمایل به اهداف ایدئولوژیک ،که باید در خدمت منافع سینما و هنر باشد رعایت اساسیترین اصل هنر یعنی 《صدق با خود》 اگر فراموش شود صرف نظر از اهمیتِ 《چه》 بودن اثر و یا حتی تکنیکال بودنش مانع تبدیل شدن فیلم به اثر هنری می شود .پرواضح است که کمپانی های هالیوودی در ژانر تاریخی_ مذهبی هم به دنبال تولید محصولات آمریکایی پسند هستند ولی در همین شرایط شاهد هستیم که چگونه 《ریدلی اسکات》 با فیلمموفق 《قلمروبهشت》 به خوبی با مخاطب هر جای جهان نسبت برقرار می کند تا اثرش ماندگار شود.
حال آنکه فرار از هرگونه ترس و تابو در سینما اگر با زیربنای صداقت و به نفع هنر باشد ، راه سعادتمندی هنر و هنرمند است.
بهروز اقبال
شهریور۹۹
اعلام وصول پایگاه خبری